Life چهار شنبه 1 آذر 1391برچسب:, :: 16:39 :: نويسنده : Kaveh
من یاد گرفته ام وقتی بغض می کنم
وقتی اشک می ریزم
منتظر هیچ دستــــــــــــــی نباشم
وقتی از درد زخم هایم به خودم می پیچم
مرهمی باشم بر جراحتــــــــــم
من یاد گرفته ام
که اگر زمین می خورم
خودم برخیــــــــــزم
من یاد گرفته ام راهی را بسازم به صداقت
من یاد گرفته ام
که همه رهگذرنــــــــد
همـــــــــــه
وقتی پرنده ای زنده است مورچه ها را می خورد وقتی می میرد مورچه ها او را می خورند
یک درخت میلیون ها چوب کبریت را می سازد
اما وقتی زمانش برسد فقط یک چوب کبریت برای سوزاندن میلیو نها درخت کافی است
زمانه و شرایط در هر موقعی می تواند تغییر کند
در زندگی هیچ کس را تحقیر و آزار نکنید
شاید امروز قدرتمند باشید اما یادتان باشد
زمان از شما قدرتمندتر است
پس خوب باشیم و خوبی کنیم که دنیا جز خوبی را بر نمی تابد
چهار شنبه 1 آذر 1391برچسب:, :: 16:28 :: نويسنده : Kaveh
هیچ وقت شعار نداده ام؛ که به زور باید لبخند زد!
بعضی وقت ها باید تا نهایت آرامش گریست،
آنگاه است که تبسمی میهمان لبانت می شود
که زیبا تر از رنگین کمان بعد از باران است ...
حسرتش به دلم مونده، که یکبار نمازی قسمتم بشه ، بدون یادی از دنیا ؛ پر از یاد خدا ! دلم به دو رکعتش هم راضیست .. چهار شنبه 1 آذر 1391برچسب:, :: 15:50 :: نويسنده : Kaveh
هنوز هستند پسرانی که بوی مردانگی می دهند در دستانشان عزت یک مرد ، یک مرد ، واقعی لمس می شود
اهل ناموس بازی نیستند!
می شود روی حرف و قول هایشان حساب کرد ...
هنوز هم هستند دخترانی که تنشان بوی محبت خالص می دهد
... بکرند
نابند
لمس نشده اند
آری ، هنوز هم هستند ! نادرند ! کمیاب اند ! پاک اند !
هنوز آدم هایی از جنس فرشته پیدا می شود / هستند !
نادرند ! کمیاب اند !
اما هستند ...
![]() اگر هیچ وقت بعد از هر لبخندی خدا را شکر نمی کنید؛ حقی نخواهید داشت بعد از هر اشکی از او گله مند باشید ...
خدای من؛ مردم همه شکر نعمت های تو را می کنند؛
اما من، شکر بودنت؛
تو نعمت منی ..
آرامشــی میخواهم
خلوتــی میخواهم
تــو باشی و من
در کنار هم
تو سُکوت کنــی و مَــن گوش کنم
و من آرام بگویم ترا دوست دارم و تو گوش کنی
و آرام بگوئی .. من هم
و شرمِ زیبائی را بر گونه ی تو ببینم ...
چهار شنبه 1 آذر 1391برچسب:, :: 15:4 :: نويسنده : Kaveh
سعی کن آنقدر کامل باشی؛ که بزرگترین تنبیه تو برای دیگران؛
گرفتن خودت از آن ها باشد ...
چهار شنبه 1 آذر 1391برچسب:, :: 15:1 :: نويسنده : Kaveh
از صورتت نقاشی کشیده ام همانطور که دلم می خواست باشی ...
حالا چشمهایت فقط مرا می بیند
و لبخند همیشگی ات
لحظه های نبودنت را می پوشاند.
فقط مانده ام هوس بوسیدنت را چه کنم !!!!
![]() از دل نوشته هایم ساده نَگذر؛ به یاد داشته باش؛
این «دل نوشته» ها را؛
یک «دل»، نوشته ...!
همانطور که خوردن شراب حرام است ، خوردن غصه هم حرام است...و خوردن همه چیز مثل غصه خوردن حرام نیست . اگر ما فهمیدیم که جهان دار عالم اوست ، دیگر چه غصه ای باید بخوریم..؟ آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان |
|||
![]() |