Life
جمعه 10 آذر 1391برچسب:, :: 22:48 ::  نويسنده : Kaveh

 دنبال کســـی میگردم که توی بهار زنگ بزنم بدون هیچ دلیل

بگم:
میای بریم زیر این رگبار و هوای خوش قدم بزنیم؟


در جوابم فقط بگه: نیم ساعت دیگه کجا باشم؟؟؟


توی تابستون که زنگ بزنم ب..دون هیچ دلیلبگــم:

میای بریم خیابون ولیعصر از ونک تا هر جا شد قدم بزنیم؟

در جوابم فقط بگه:

ناهار اونجایی که من میگماااا

توی پاییز زنگ بزنــم بدون هیچ دلیل

بگم:

میای صدای ناله ی برگای سعدآباد رو در بیاریم خش خش صدا بدن؟

در جوابم فقط بگه: دوربینتم بیاریااا

توی زمــستون زنگ بزنم بدون هیچ دلیل

بگم:

چنارای ولیعصر منتظرن با یه عالمه برف،

بعد با تردید بپرسم: میای کــه؟

در جوابم بدون مکث بگه : یه جفت دستکش میارم فقط

یه لنگه من یه لنگه تو...

سر اینکه دستای گره شدمون توی

جیب کی باشه بعدا تصمیم میگیریم !

 



جمعه 10 آذر 1391برچسب:, :: 22:35 ::  نويسنده : Kaveh

 هــر وقـــت يه دختـــــر از روي ســـادگيـــش چــــشماشو بستـــــ


و تو به جاي لبــــش, پيــــشونــــيش رو بوسيدي


اونوقت بيا بشين راجع به عشــــق و عاشقـــي حـــــرف بزن !!



جمعه 10 آذر 1391برچسب:, :: 22:24 ::  نويسنده : Kaveh

 بزار عشقت, گله کنه , فریاد بکشه , گریه کنه حتی با مشتای زنونه ش بکوبه تو بغلت آخرش خسته میشه میزنه زیر گریه همونجا باید بغلش کنی نذاری تنها باشه حرف نزنی ها , توضیح ندی ها کل کل نکنی ها , توجیه نکنی ها، دعواش نکنی ها فقط نذار احساس کنه تنهاس... مرد باید گاهی وقتا مردونگیشو با سکوت گرمش ثابت کنه با بغل مهربونش...



چهار شنبه 8 آذر 1391برچسب:, :: 8:26 ::  نويسنده : Kaveh

 به سلامتی پدری که لباس خاکی و کثیف میپوشه میره کارگری برای سیر کردن شکم بچه اش،اما بچه اش خجالت میکشه به دوستاش بگه که این پدرمه...



دو شنبه 6 آذر 1391برچسب:, :: 17:24 ::  نويسنده : Kaveh

 مي خواهم برايت بهترين دوستي باشم كه تاكنون داشته اي.

مي خواهم كه گوش جان به سخنانت بسپارم؛
حتي اگر در مشكلات خود غرق شده باشم،
آن گونه كه هيچ كس تاكنون چنين نكرده.
مي خواهم تا هر زمان كه مرا طلبيدي در كنارت باشم،
نه اكنون، بلكه هر زمان كه خودت مي خواهي.
مي خواهم رفيق شفيقت باشم، مي خواهم تو را به اوج برسانم.
خواه توانش را داشته باشم، خواه از انجام آن ناتوان باشم.
مي خواهم به گونه اي با تو رفتار كنم كه گويي اولين روز تولد توست
نه آن روز خاص، كه تمام روزهاي سال.
به حرف هايت گوش خواهم داد.
نصيحتت مي كنم.
هم بازي ات مي شوم.
گاهي اوقات مي گذارم كه برنده شوي.
در كنارت مي مانم.
در آن زمان كه آهنگ نبرد كني،
در كشاكش مبارزه با زندگي
برايت دعا مي كنم.
مي خواهم برايت بهترين دوستي باشم
كه تاكنون داشته اي.
امروز، فردا و فرداهاي ديگر
تا آخرين لحظه حياتم
مي پرسي چرا ؟!
زيرا تو نيز برايم بهترين دوستي هستي كه تاكنون داشته ام!


دو شنبه 6 آذر 1391برچسب:, :: 11:2 ::  نويسنده : Kaveh

 من کـــــه نــــیســــتم



 مـــوهـــایــــت را بـــبـــنـــد


 ســـــــهـــــم دســـــتــــــان مــــرا


 بــــــه بــــــــــــاد نــــــــــــــــــــــــــده ....
 
 


دو شنبه 6 آذر 1391برچسب:, :: 10:58 ::  نويسنده : Kaveh

 وقتی کسی رو دوست داشته باشی

 
 
  تمام زندگیت میشه اون...
 
 
  وقتایی که گریه میکنه باهاش گریه میکنی
 
 
  وقتایی که میخنده انگار تمام دنیا رو بهت دادن...
 
 
  وقتایی که باهات قهر کرده حاضری هر کاری کنی
 
 
  تا زودتر باهات آشتی کنه...
 
 
  لحظه هایی که ازت دوره,سخت ترین لحظات زندگیته...
 
 
  دیگه به کسی غیر از اون لبخند نمیزنی...
 
 
  تو بغل کسی نمیری..
 
 
دستاتو تو دستای هیچکس غیر از اون گره نمیکنی...
 
 
  تو چشمای هیچکس خیره نمیشی...
 
 
  تنهایی هاتو با کسی غیر از اون شریک نمیشی...
 
 


دو شنبه 6 آذر 1391برچسب:, :: 10:55 ::  نويسنده : Kaveh

 روزی می رسد ...




که دلت برای هیچ کس به اندازه من تنگ نخواهد شد...


 برای نگاه کردنم خندیدنم , اذیت کردنم ...



 برای تمام لحظاتی که در کنارم داشتی ...



 روزی خواهد رسید که در حسرت تکرار دوباره من خواهی بود..



 من می دانم روزی که نباشم هیچکس تکرار من نخواهد شد!
 


شنبه 4 آذر 1391برچسب:, :: 16:9 ::  نويسنده : Kaveh

 یه چیزو مطمئنم ...
اونی که نماز میخونه ولی دزدی میکنه ...
اونی که روزه میگیره ولی غیبت میکنه ...
اونی که مسجد میره ولی نزول میخوره ...
اونی که هیئت میره ولی دختربازی میکنه ...
اونی که واسه غذای نذری سر و دست میشکونه ولی مشروب میخوره...
اونی که یزید رو لعنت میکنه ولی جرئت نداره جلوی یه پسربچه که یه باتوم دستشه وایسته ...
اونی که تا جایی که به نفعشه به دین عمل میکنه ...
...
خیلی بیشتر از کسی که کلا دین نداره اطرافیانش رو از دین زده میکنه!
اینو مطئنم!



چهار شنبه 1 آذر 1391برچسب:, :: 21:6 ::  نويسنده : Kaveh

 یک مادر می تواند 10 فرزندش را نگهداری کند؛ اما 10 فرزند نمی توانند یک مادر را نگه دارند!! و این انصاف نیست ...



درباره وبلاگ

از دل نوشته هایم ساده نَگذر؛ به یاد داشته باش؛ این «دل نوشته» ها را؛ یک «دل»، نوشته ...!
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان Life و آدرس kavehbreath.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 13
بازدید دیروز : 29
بازدید هفته : 60
بازدید ماه : 128
بازدید کل : 552
تعداد مطالب : 174
تعداد نظرات : 6
تعداد آنلاین : 1

Alternative content